ساز و کار بازار آزاد در اقتصاد چگونه است؟

ساز و کار بازار آزاد در اقتصاد چگونه است؟

در اقتصاد بازار آزاد، قیمت­ها به صورت غیربرنامه­ریزی شده و از طریق مکانیزم بازار تعیین می­گردد به نحوی­که اگر عرضه یک کالا در بازار افزایش یابد، قیمت آن کاهش و در مقابل، اگر تقاضای یک کالا در بازار زیاد شود به­طوری که عرضه تغییری نکند، این عمل موجب افزایش قیمت آن کالا در بازار می­شود. در واقع در چنین اقتصادی قیمت­ها واقعی هستند و میزان تقاضایی که برای یک کالای خاص وجود دارد و همچنین میزان عرضه­ای که متعاقب تولید آن کالا در بازار رخ می­دهد، قیمت نهایی آن کالا را شکل خواهد داد. اما در اقتصاد برنامه­ریزی شده (یا اقتصاد کنترل شده/ اقتصاد متمرکز) قیمت­ها از سوی نهاد دولت تعیین می­گردد و صِرف عرضه یا تقاضا و چه بسا حتی قیمت تمام شدة یک محصول، تأثیر چندانی در تعیین قیمت نهایی آن کالا نخواهد داشت و مصالح خواه اقتصادی و خواه سیاسی، اجتماعی و غیرهم است که از دیدگاه دولتمردان تعیین می­کند که کالاها در بازار چه قیمتی داشته باشند. این کار چه از طریق تعیین مستقیم قیمتها و چه از طریق تعیین سقف قیمت برای کالاها در بازار مشخص می­شود و در هر دو صورت تولیدکننده نقش مؤثری در تعیین قیمت نهایی ندارد.

در عالم علم اقتصاد البته یک اقتصاددان روسی از طریق محاسبات دقیق ریاضی روی کاغذ توانست اثبات کند که برنامه­ریزی متمرکز می­تواند به همان نتیجه بازار آزاد برسد و اگرچه دستاورد او توانسته باشد چنین نظری را در حیطه نظر و تئوری به اثبات رسانده باشد اما در عمل به دو دلیل زیر بازار کنترل شده نمی­تواند حاصلی مشابه بازار آزاد به همراه بیاورد:

1ـ افراد ارزشهای واقعی خود در خصوص اجناس، کالاها و خدمات را در ذهن خود دارند و از طریق روشهای تحقیق نظیر: پیمایش، مصاحبه و ...، نمی­توان به سودای دل آنها و محتوای اصلی ذهنشان دسترسی پیدا کرد، لذا اگرهم نتیجه یک عمل تحقیقاتی (همچون تحقیقات بازار، پیمایش، و .... ) درمورد خرید یک کالا / خدمت خاص و ... چیزی را بیان کند و قیمتی را اعلام کند، فی­الواقع آن چیز با واقعیتی که در ذهن افراد وجود دارد کاملا متفاوت می­باشد. در حالیکه در بازار آزاد «قیمت»ای که هرکس بابت یک محصول حاضر است بپردازد خود بهترین گواه مطلوبیت آن محصول در نزد وی است و به عبارت دیگر مجالی برای پنهان­کاری وجود نخواهد داشت.

2ـ حتی اگر بر فرض محال بتوان ارزش واقعی یک محصول را در نزد خریداران و مصرف­کنندگان پیدا کرد، در طرف عرضه، یافتن اطلاعات تولیدکنندگان عملاً ناممکن است زیرا به سبب تعدد بی­شمار بنگاه­های تولیدی و اطلاعات مرتبط با آنها و به علاوه به سبب مخفی­کاری آنها خصوصاً در قبال مالیات و روش های خاص تولید، جمع­آوری و دسته­بندی و مدلسازی اطلاعات آنها اگر نگوییم محال ، طاقت­فرسا و زمان­بر و پرهزینه و در یک کلام: عملاً ناممکن است.

در بازار متمرکزاً- برنامه­ریزی شده، هرجا شاهد تشکیل «صف» در جامعه باشیم یه معنای این است که آن محصول (کالا/خدمت) به قیمت تعادلی بازار ارائه نشده و بلکه پایین­تر از قیمت تعادلی قیمتگذاری شده است و لذا مصرف­کنندگان برای اینکه بتوانند محصول مزبور را به دست آورند ناچار به صف ایستاده­اند (زیرا مطلع­اند که میزان نهایی عرضه، کمتر از تقاضای مردم است و اگر در صف نایستند آن محصول را از دست خواهند داد).

در ادامه تبیین تفاوت­های بازار آزاد و بازار دولتی، «هزینه» ها را می توان  به دو نوع: 1ـ نقدی و 2ـ غیرنقدی تقسیم­بندی کرد و اینگونه شرح داد: هزینه نقدی متناسب با بازار آزاد است مثلاً در شب عید، چون تقاضای مسافرت بالا می­رود، در صورتیکه در طرف عرضه تغییر محسوسی انجام نمی­شود لذا مکانیزم بازار به طور خودکار قیمت بلیط را افزایش می­دهد و این باعث می­شود که تنها افرادی که تمکن مالی تهیه بلیط دارند بتوانند از آن استفاده کنند. اما هزینه غیرنقدی مرتبط با بازار دولتی است یعنی فی­المثل به­جای اینکه قیمت بلیط را افزایش دهیم، مردم را ناگزیر به ایستادن در صف جهت تهیه بلیط کنیم یعنی هرکس هزینه بیشتری از حیث زمانی پرداخت کرد، بتواند بلیط را تهیه کند و بالتبع پاره­ای از مردم از گرفتن بلیط محروم می­مانند.

 

اشتراک گذاری